امام زمان

آدینه که از راه می رسد، با این شوق از خواب بر می خیزم که آن وعده الهی به وقوع پیوسته باشد.

و هر بار، هرلحظه از آدینه بی تو بودن که به غروب نزدیک و نزدیک تر می شود، دلتنگ می شوم

پس با خود می گویم به سختی

با بغضی که راه گلویم را بسته است

شاید …

آری …

شاید، شاید این جمعه بیاید …

پس باز هم چشمانم را به انتظار آمدنت تر می کنم به درگاه پروردگاری که وعده داده است ظهورت را …

سایر متن های زیبا در ادامه مطلب

تا حالا منتظر بودی ؟

آره می دونم الان داری به چی فکر می کنی

آره می تونه یه آدمم باشه

درواقع منظورم از انتظار، می تونه در انتظار بودن برای برگشتن یک فرد هم باشه

سفر، اسارت، بیمارستان و …. خیلی چیزای دیگه

اما نکته مهم در اینجا مفهوم انتظاره

حسی که یک آدم منتظر را در بر می گیره

در انتظار بودن هم تلخه هم شیرین

تلخه چون نمی دونی کی به اتمام می رسه

تلخه چون در تمام لحظات انتطار بی قرار و بی تابی

چون تنها کاری که از دستت ساخست اینه که صبر کنی

حالا فکر کن منظور از انتطار مسافری باشه که زمان برگشتش معلوم نیست

مسافری که قرن هاست همه منتظر ظهورش هستند

مسافری که قرار است با آمدنش عدل و داد را در تمام جهان برپا نماید

مسافری که ظهورش به ما و نیت قلبی ما بستگی داره

مسافری که از ما خواسته تا برای فرجش دعا کنی

براستی آیا در روزگار آمدنش در رکابش خواهیم بود؟